راهنمای برنامه ریزی و برنامه ریزی تعمیر و نگهداری نشان می دهد که چگونه می توان بهره وری تعمیر و نگهداری را به طور چشمگیری بهبود بخشید. به عنوان مثال، یک گروه 25 نفره از تکنسین های تعمیر و نگهداری باید با کمک یک برنامه ریز تعمیر و نگهداری، کار 39 نفره را انجام دهند. این کتاب به وضوح و به سادگی چشم انداز، اصول و تکنیک های برنامه ریزی تعمیر و نگهداری را بیان می کند تا امکان دستیابی به این نوع بهبود در هر برنامه تعمیر و نگهداری را فراهم کند.
وقتی شروع به نوشتن مقالات و انتشار مقالاتی کردم که موفقیتی را که در تعمیر و نگهداری از طریق برنامه ریزی تعمیر و نگهداری به دست آورده بودیم توصیف می کرد، از درخواست های اطلاعاتی که دریافت کردم تعجب نکردم. ما سازمان برنامهریزی موجود خود را اصلاح کرده بودیم و نتیجه این بود که تعداد زیادی از کارهای عقب افتاده را که دارای برخی سفارشهای کاری به قدمت 2 سال بود، به طور کامل پاکسازی کردیم. تسویه کمتر از 3 ماه به طول انجامید، بنابراین نیروی کار داخلی آزاد شد و اجازه داد که تعمیرات اساسی برنامه ریزی شده بدون کمک هزینه های پیمانکار آغاز شود. ما در مسیر موفقیت خود یک سفر یادگیری را پشت سر گذاشته بودیم. قبل از اینکه برنامهریزی "کارساز" شود، باید به همان اندازه که باید اصولی را برای حمایت از آنچه واقعاً بود یاد میگرفتیم، در مورد تصورات نادرست در مورد برنامهریزی بیاموزیم. بیشتر درخواستهای اطلاعاتی که دریافت کردم عمدتاً بر روی نیاز متمرکز بود تا بتوانم دقیقاً برنامهریزی تعمیر و نگهداری را بررسی کنم. سرانجام مک گراو هیل از من خواست که این کتاب را بنویسم.
من معتقدم که برنامهریزی تعمیر و نگهداری به دلایل متعددی به عنوان یک منطقه توسعه نیافته از اهرم فوقالعاده برای بهرهوری تعمیر و نگهداری باقی مانده است. عملکرد برنامه ریزی در گروه تعمیر و نگهداری قرار دارد و توجه مدیر کارخانه را جلب نمی کند برخی از کنترلها (که ممکن است برخی از ناظران تعمیر و نگهداری جذاب نباشند)، بنابراین "برای مدیر تعمیر و نگهداری غیر ضروری است. در نهایت، اصول گرمکاری ماهیت فنی ندارند، بنابراین برای مهندس کارخانه جالب نیست. با این وجود، شرکتی که به دنبال رقابتی تر شدن است، به خوبی از چنین فضای اهرمی بهره می برد.
وقتی شروع به نوشتن مقالات و انتشار مقالاتی کردم که موفقیتی را که در تعمیر و نگهداری از طریق برنامه ریزی تعمیر و نگهداری به دست آورده بودیم توصیف می کرد، از درخواست های اطلاعاتی که دریافت کردم تعجب نکردم. ما سازمان برنامهریزی موجود خود را اصلاح کرده بودیم و نتیجه این بود که تعداد زیادی از کارهای عقب افتاده را که دارای برخی سفارشهای کاری به قدمت 2 سال بود، به طور کامل پاکسازی کردیم. تسویه کمتر از 3 ماه به طول انجامید، بنابراین نیروی کار داخلی آزاد شد و اجازه داد که تعمیرات اساسی برنامه ریزی شده بدون کمک هزینه های پیمانکار آغاز شود. ما در مسیر موفقیت خود یک سفر یادگیری را پشت سر گذاشته بودیم. قبل از اینکه برنامهریزی "کارساز" شود، باید به همان اندازه که باید اصولی را برای حمایت از آنچه واقعاً بود یاد میگرفتیم، در مورد تصورات نادرست در مورد برنامهریزی بیاموزیم. بیشتر درخواستهای اطلاعاتی که دریافت کردم عمدتاً بر روی نیاز متمرکز بود تا بتوانم دقیقاً برنامهریزی تعمیر و نگهداری را بررسی کنم. سرانجام مک گراو هیل از من خواست که این کتاب را بنویسم.
من معتقدم که برنامهریزی تعمیر و نگهداری به دلایل متعددی به عنوان یک منطقه توسعه نیافته از اهرم فوقالعاده برای بهرهوری تعمیر و نگهداری باقی مانده است. عملکرد برنامه ریزی در گروه تعمیر و نگهداری قرار دارد و توجه مدیر کارخانه را جلب نمی کند برخی از کنترلها (که ممکن است برخی از ناظران تعمیر و نگهداری جذاب نباشند)، بنابراین "برای مدیر تعمیر و نگهداری غیر ضروری است. در نهایت، اصول گرمکاری ماهیت فنی ندارند، بنابراین برای مهندس کارخانه جالب نیست. با این وجود، شرکتی که به دنبال رقابتی تر شدن است، به خوبی از چنین فضای اهرمی بهره می برد.
نظرات کاربران